#چالش
#پدر
#مرد
امروز می خواهم به پاس روزهایی که نامه نوشتم برایت انشا بنویسم و تمام حرف های ناگفته ام را برایت بگویم ؛
به نام خالق پدر
در آغاز باید بگویم کلمه پدر برای نوشتن دست و زبان مرا بسته است سپس با نام خدایی که قلم در دست من نهاد انشایم را آغاز می کنم :
من تو را بیشتر رستم شاهنامه که شجاع ، دلیر و قوی مرد بود دوست دارم و دلم میخواهد مثل سهراب خنجر عشق تو مرا از پای درآورد•
صاف و ساده و کودکانه بگویم از تمام روزهای با تو و بی تو شرمنده هستم اگر بگویم هنوز روزهای با تو را نفهمیده ام فکر روزهای بی تو پیشکش•
از روزی که خدا خواست تو باغبان باغچه کوچکی به نام خانواده باشی تا امروز که هر فرزند یک خانواده اند و موهایت خزان پیری گرفته و سپید شده است•
فرزندانت به تو افتخار میکنند که باغبانشان بودی و از لطف و مهربانی و فداکاری هیچ کم نگذاشته ای•
روز پاسداشت تمام مهربانی هایت ، تمام خستگی هایت و تمام عمر رفته روز ملی جوراب شده !!😖
به چه میخندیم ؟؟!! نمی دانم•

✍🏻 برایت اینگونه مینویسم : تو منتها الیه یک عشق ، سرآغاز یک زندگی ، رگ حیات بخش وجود من ، سرآغاز یکی بود یکی نبود های قصه که غصه را میبرد از دل کوچکمان و اگر نبودی قصه تمام غصه را به کاممان تلخ می کرد•
تو را با تمام وجود دوستت دارم و دلم برای بهترین جای دنیا که آغوش گرمت است تنگ شده• تکیه گاه محکم من
ای پدر جان
برازنده نام زیبایت همیشه اعتبارم
خدمت به تو در همه حال هست افتخارم

روزت گرامی🌹🌹🌹

از طرف hoony